سکوت ابدی

هیچ فریادی بلندتر و رساتر از سکوت ندیدم...

سکوت ابدی

هیچ فریادی بلندتر و رساتر از سکوت ندیدم...

آنها که سالها فریادم را نشنیدند و به وجودم بی اهمیتی کردند حالا سالهاست میکوشند تا سکوتم را معنا کنند و دردم را پیدا کنند...!!!
افسوس که دیر فهمیدم قدرت سکوت را...
افسوس که دیر فهمیدند دردی در دل دارم...
حالا دیگر سالهاست مُرده ام و حکایتم شد:
نوش دارویی پس از مرگ سهراب!!!

بایگانی


افسانه:دوستش داشتی؟؟؟

رضا:آره...از ته دلم دوستش داشتم!!!

افسانه:پس چرا گذاشتی به این راحتی بره؟؟؟!!!

رضا:چه فرقی میکنه!!!وقتی میخواست بره من هر کاری هم که میکردم میرفت!!!

تنها فرقش این بود که شاید اگه تلاش میکردم که جلوش را بگیرم حالا میگفتم به سختی گذاشتم بره!!!

افسانه:ولی شاید میموند!!!شاید از رفتن پشیمون میشد!!!

رضا:عزیزم کسی که حتی یک بار بتونه به رفتن فکر کنه،مطمئن باش یک روزی میره!!!

یا بهتره بگم: وقتی تونستی به رفتن از یک رابطه فکر کنی دیگه از همون لحظه رفتی و تمامش کردی!!!

توی عشق واقعی هیچوقت نمیتونی به ترک کردن یارت فکر کنی،هیچوقت...!!!

افسانه:ولی...!!!

رضا:ولی و اما نداره!!!اون من را فراموش میکنه ولی من هرگز فراموشش نمیکنم...!!!

دوستش دارم...،هر چی اون بخواد من هم راضی هستم!!!شاید اون با دور بودن از من خوشحال تره ...!!!

  • رضا هادیان


چایی ات را تلخ بنوش،وقتی لیلی هم اسطوره ای بود که میخواست با دو نفر بخوابد!!!

  • رضا هادیان


آدم بسیار فهمیده ای بود،خوب میدانست کجاها خودش را به نفهمی بزند...

  • رضا هادیان

آشفتگی من از این نیست که به من دروغ گفته ای،از این آشفته ام که دیگر نمیتوانم تو را باور کنم!!!

  • رضا هادیان